یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۱ - ۰۵:۰۰
۰ نفر

نیلوفر قدیری: بریکس نامی تازه‌وارد در فهرست سازمان‌ها، گروه‌ها و پیمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای است که هرروز بر تعدادشان افزوده می‌شود.

بریکس

تا همین چند هفته پیش از بریکس فقط تصاویر دست دادن‌ها و خوش‌و‌بش‌های 5 رهبر شرقی و جنوبی آن در اجلاس سران، در رسانه‌ها منتشر می‌شد. با وجود پیش‌بینی‌های پرسروصدایی که درباره قدرت، نفوذ و تأثیرگذاری این گروه در عرصه جهان شده بود، تاکنون نمونه ملموسی از این تأثیرگذاری دیده نشده‌است. وقتی در آخرین اجلاس سران این گروه متشکل از هند، چین، برزیل، روسیه و آفریقای جنوبی، اعلام شد که بریکس به‌دنبال تأسیس بانک است، ناگهان این نام در کانون توجه قرار گرفت و همه رسانه‌ها پر شد از تحلیل‌ و گمانه‌زنی درباره این گروه و تأثیرگذاری‌اش بر آینده جهان. اما در کنار این تحلیل‌ها، اتفاقی در جریان است که نگاهی به جزئیات آن، دورنمایی تیره از تأثیرگذاری گروه بریکس را به نمایش می‌گذارد. این اتفاق، روند تعیین رئیس جدید بانک جهانی است که یکی از 2نهاد قدرتمند تصمیم‌گیری مالی و تقسیم پولی جهان است. بر اساس قانونی نانوشته در همه سال‌های گذشته، ریاست 2نهاد مهم پولی و مالی جهان، یعنی بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول میان آمریکا و اروپا تقسیم می‌شود؛ این هم بخشی از ساز و کار تقسیم قدرت در جهان میان فاتحان جنگ جهانی است.

بر اساس پیش‌بینی‌ها، خیلی‌ها منتظر بودند که سال گذشته و امسال، هنگام انتخاب روسای صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، کشورهای نوظهور اقتصاد جهان، یعنی همین اعضای بریکس، سهم‌خواهی و نمایش قدرت خود را از همین جا آغاز کنند و این قانون نانوشته را برهم بزنند. سال گذشته یک مکزیکی به‌عنوان نامزد کشورهای در حال توسعه برای ریاست صندوق بین‌المللی پول وارد این کارزار شد اما چون این کشورها نتوانستند بر سر حمایت از او به تفاهم برسند، باز هم مانند همه سال‌های گذشته این صندلی مهم به یک فرانسوی رسید. در آن زمان وقتی برزیل و دیگر کشورهای درحال توسعه از توافق بر سر نامزدی واحد برای ریاست صندوق بین‌المللی پول ناامید شدند، به رایزنی با کریستین لاگارد فرانسوی پرداختند تا در ازای حمایت از او اصلاحاتی درون این صندوق ایجاد شود. موضوع این اصلاحات تقویت قدرت، صدا و سهم کشورهای نوظهور اقتصاد جهان است. امسال هم در همین روزها بحث بر سر انتخاب ریاست بانک جهانی داغ است. آمریکا که این سمت را حق خود می‌داند پیش‌دستی کرده و با زیرکی، یک آمریکایی کره‌ای تبار را برای این سمت نامزد کرده است. با این کار، هم ریاست بانک جهانی در دست آمریکا می‌ماند و هم کشورهای در حال توسعه شرق احساس می‌کنند سهمی در این انتخاب داشته‌اند.

وزیر دارایی کنونی نیجریه و وزیر دارایی سابق کلمبیا از جمله نامزدهای کشورهای در حال توسعه هستند اما نه بریکس و نه کشورهای در حال توسعه دیگر، هیچ تفاهم و توافقی بر سر این نامزدها ندارند. برزیل در روزهای اخیر هشدار داده ‌است که اگر توافقی میان کشورهای در حال توسعه در این زمینه به دست نیاید این فرصت هم از دست می‌رود و ریاست بانک جهانی باز هم به یک آمریکایی می‌رسد. اما تضادها و رقابت‌های درونی بریکس، روابط جداگانه و مناسبات تک‌تک این کشورها با غرب و به ویژه عدم‌همراهی چین با این کشورها مانع از به نتیجه رسیدن اقدامات جمعی آنها می‌شود. فلسفه وجودی بریکس، اقتصاد است. این همان حوزه‌ای است که کشورها می‌توانند در آن با هم رقابت کنند اما به‌دلیل در‌هم‌تنیدگی منافع، نمی‌توانند این رقابت را به ضدیت برسانند. در این رقابت، رقبا برای به دست آوردن امتیاز چانه‌زنی می‌کنند تا به توافق برسند و کسی به‌دنبال نابود کردن رقیب یا حتی وارد کردن ضربه کاری به او نیست. چین از وخامت حال اقتصاد غرب خشنود نیست چون با این وخامت، بزرگ‌ترین بازار صادرات خود را از دست می‌دهد.

این شرکا در نهایت به فکر حفظ منافع یکدیگر هستند و در این راه به محاسبات شرکایشان و طبقه‌بندی دوستان و دشمنان از طرف این شرکا، احترام می‌گذارند. بریکس همه آنچه یک گروه و اتحاد قدرتمند جهانی باید داشته‌باشد دارد. وجود قدرت نظامی هسته‌ای، 2عضو شورای امنیت با حق وتو، نیمی از جمعیت جهان و یک چهارم رشد اقتصاد جهان در هر گروه و مجموعه‌ای، به آن توان قابل توجهی می‌دهد. اما وقتی پای شراکت در ثروت و تجارت در میان است، این توان در جهت چانه‌زنی و نه تقابل با رقیب به‌کار می‌رود؛ حتی اگر رقیب، غرب تضعیف شده در اثر بحران مالی باشد.

کد خبر 166284

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز